افلاطون
افلاطون برجستهترین شاگرد سقراط بود و در قرن چهارم قبل از میلاد نخستین نظام بزرگ اندیشه سیاسی را پدید آورد و بیشترین تاثیر را در فلاسفه بعد از خود گذاشت از فلاسفه قبل از افلاطون هیچ نوشته و اثری در دست نیست، افلاطون اولین فیلسوف غربی است که آثارش دست نخورده باقی مانده است.
افلاطون، خود نجیبزاده بود و به خاطر پایگاه اشرافیاش، هرگز برخورد مثبتی با دموکراسی آتن که حکومت عوام بود، نداشت. از طرفی هم، استاد او، سقراط، توسط هیئت منصفهای که به شکل دموکراتیک انتخاب شده بودند به مرگ محکوم و اعدام گردید. احتمالا این حکم بر نظریات وی راجع به حکومت دموکراتیک تاثیر بسزایی داشته است.
مشهورترین اثر افلاطون «جمهوری» نام دارد که نوشته عمدهای در فلسفه سیاسی است. در این اثر وی عمدتا به ماهیت عدالت میپردازد. افلاطون میکوشد در ضمن مسائل دیگر، طرحی کلی برای حکومت آرمانی به دست دهد.
در کتاب «جمهوری» افلاطون نظامهای سیاسی گوناگون را طبقهبندی میکند. او حکومتها را به تیمارشی (حکومت آزرم و شکوه)، الیگارشی (حکومت گروه اندک)، دموکراسی (حکومت مردم) و تیرانی (حکومت ستمگر) تقسیمبندی نمود.
حکومت تیمارشی، همانندیهای زیادی با حکومت آرمانی افلاطون دارد. این حکومت محصول خصوصیات جامعه اسپارتی است. سازمان حکومت اسپارتی، آمیزهای از پادشاهی موروثی، انتخابات عمومی و شورای رئیس سفیدان بود. افلاطون حکومت اسپارتی را نمونه تیمارشی یعنی حکومت شکوه جویان میدانست.
الیگارشی در نظر افلاطون حکومتی است که در آن قدرت در دست تعداد معدودی ثروتمند قرار داشته باشد وی که از طبقه آریستوکراتها بود وابستگی قدرت سیاسی بر ثروت را زیان آور دانسته معتقد بود در الیگارشی روزبهروز ستم توانگران در حق تهیدستان بیشتر میشود.
افلاطون دموکراسی را حکومت عوام معرفی میکرد. از جمله ایراداتی که وی به حکومت دموکراسی میگرفت این بود که دموکراسی آتنی سرنوشت جامعه را به دست توده مردم میسپارد. مردمی که در امور سیاسی بیتجربه و ناداناند و اغلب تابع احساسات و تعصبات شخصی تصمیم میگیرند. انتقاد و ایراد دیگر افلاطون به بحث آزادی بر میگردد که آن را محور اصلی دموکراسی میداند. به نظر وی آزادیای که در دموکراسی آتنی شاهد آن هستیم، به دلیل اینکه مردم را با هر نوع قدرت مخالف میگرداند، یگانگی اجتماعی را تهدید مینماید.
افلاطون همچنین به سوء استفاده توانگران از آزادیهای سیاسی، مسخ شدن دموکراسی به هرج و مرج و فراهمشدن زمینه برای روی کار آمدن حکومتهای خودکامه و… انتقاد میکرد.
آخرین نوع حکومت مورد نظر افلاطون، حکومت تیرانی است. به عقیده وی حکومت تیرانی، زاده هرج و مرجها و آشفتگیهای ناشی از مسخ دموکراسی است. افلاطون میگوید: «بسیاری از فرمانروایان خودکامه از آغاز رهبران ملی بودند و به تدریج خودکامه شدند.» وی معتقد است در حکومت ستمگرانه، غرایز شریرانه انسان بر جان و زندگی افراد مسلط می گردد..