تاثیر آموزههای زرتشت بر یونان باستان
گروهی از اندیشمندان و تاریخ نگاران گمان داشته و دارند که خاستگاه فرهنگ و تمدن باختری را باید در یونان دانست، حال آنکه گروهی دیگر از اندیشمندان به دنبال ریشههای فرهنگ و تمدن یونان به ایران زمین رسیدهاند.
زرتشت حدودا دویست سال پیش از سقراط میزیست به احتمال فراوان آموزههای زرتشت به نوعی به دست سقراط رسیده است. سقراط به تبعیت از زرتشت انسان را عامل صغیر میپنداشت. زرتشت یک عالم به جهان متافیزیک بود و سقراط یک عالم به اخلاقیات. زرتشت به مراتب در مرحلهای بالاتر از سقراط قرار داشت و سقراط هرگز نمیتواند همتای زرتشت باشد. با اندکی تامل هرامری را که نزد سقراط نیکوست میتوان در اندیشهها و آموزههای زرتشت یافت.
آرمان اخلاقی یونانی کمی بعد از سقراط و به همراه آرمان و فرهنگ و هنر یونانی به نیستی پیوست و آرمان اخلاقی زرتشت که در مهمترین عناصرش با آرمان اخلاق هندی و آرمان اخلاق مسیحی همسانی دارد، پا برجامانده است.
عقیده پیکار دائمی خیر و شر در آیین زرتشت، بسیار برجسته است و سرانجام پیکار پیروزی خیر است. فلسفه زرتشتی مبتنی بر خوشبینی میباشد.
اهمیتی که فلسفه اخلاق زرتشتی در عدالت خداوندی برای خیر مطلق و مثل قائل است بدون تردید بر عقاید سقراط و افلاطون تاثیر زیادی گذاشته است. عقیده «خیر مطلق» سقراط و نیز اندیشه «مثل» افلاطون به بهترین شکل در دین زرتشت تشریح شده است.
افلاطون خود، زرتشت را بنیانگذار مذهب ایرانی و فرزند اهورا مزدا مینامد.